English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (6184 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maximised U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
summits U اعلی درجه
high grade U درجه اعلی
tiptop U درجه اعلی
summit U اعلی درجه
tip top U بهترین اعلی درجه
apogee U ذروه اعلی درجه
internal temperature rise U افزایش درجه حرارت داخلی
maximum permissible temperature rise U حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
shift U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts U روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
expand U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expands U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding U توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
perpetuting testtimony U تاسیسی که به وسیله ان شهادتی که ممکن است بعدا" به ان استناد لازم شود و در عین حال ممکن است بعدا" ممکن الحصول نباشد حفظ میشود
Lilo U اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos U اخرین صادره از اخرین وارده
closing date U اخرین روز اخرین فرصت
ascended U افزایش دادن
ascend U افزایش دادن
ascends U افزایش دادن
augment U افزایش دادن
augmented U افزایش دادن
augmenting U افزایش دادن
augments U افزایش دادن
supplying U رساندن دادن به
imbody U جا دادن رساندن
supplied U رساندن دادن به
supply U رساندن دادن به
capacity U انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
capacities U انجام دادن هر مقدار کار که ممکن است
boosts U افزایش دادن چیزی
boosting U افزایش دادن چیزی
boosted U افزایش دادن چیزی
raise to a higher power U افزایش دادن نما
boost U افزایش دادن چیزی
giving U رساندن تخصیص دادن
give U رساندن تخصیص دادن
extend U طول دادن رساندن
broadcasts U اشاعه دادن رساندن
gives U رساندن تخصیص دادن
extending U طول دادن رساندن
extends U طول دادن رساندن
broadcast U اشاعه دادن رساندن
intensifying U افزایش دادن تشدید کردن
intensify U افزایش دادن تشدید کردن
to fire up something U با تحریک چیزی را افزایش دادن
intensifies U افزایش دادن تشدید کردن
intensified U افزایش دادن تشدید کردن
to wind up U خاتمه دادن بپایان رساندن
to work it <idiom> U چیزی را انجام دادن و به پایان رساندن
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
promoting U ترفیع دادن درجه دادن
promote U ترفیع دادن درجه دادن
promotes U ترفیع دادن درجه دادن
promoted U ترفیع دادن درجه دادن
graduates U درجه دادن
graduating U درجه دادن
graduate U درجه دادن
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
berating U تخفیف درجه دادن
berates U تخفیف درجه دادن
doctored U درجه دکتری دادن به
berate U تخفیف درجه دادن
doctor U درجه دکتری دادن به
berated U تخفیف درجه دادن
doctoring U درجه دکتری دادن به
doctors U درجه دکتری دادن به
bell lap U زنگ اخرین دور مسابقه دوچرخه سواری صدای زنگ در اخرین دور دو
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
final bomb release line U اخرین خط رهایی بمب اخرین خط پرتاب بمب
to promote somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
to upgrade somebody U به کسی در شغلی درجه دادن
litotes U کوچک قلم دادن چیزی برای افزایش اهمیت ان ویااجتناب ازانتقاد شکسته نفسی
long run U مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
rank U درجه دادن دسته بندی کردن
ranked U درجه دادن دسته بندی کردن
ranks U درجه دادن دسته بندی کردن
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
windage U پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
high U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highest U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs U دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
nobby U اعلی
superfine U اعلی
forebear U جد اعلی
super U :اعلی
forebears U جد اعلی
culmination U حد اعلی
supreme U اعلی
high tides U حد اعلی
topnotch U اعلی
high tide U حد اعلی
great grand father U جد اعلی
final protective line U خط اخرین اتشهای حفافتی اخرین خط حفافتی
pareto optimality U حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
gnathitis U ورم فک اعلی
superi or quality U جنس اعلی
spoke bone U زند اعلی
primely U بطور اعلی
radius U زند اعلی
worsted U پشم اعلی
topmost U اعلی ترین
v ring U تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
forbear U جد اعلی احتراز کردن
salad oil U روغن زیتون اعلی
top flight U اعلی ترین مرتبه
forbears U جد اعلی احتراز کردن
orange pekoe U چای زرین اعلی
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
cold working U شکل دادن به قطعات فلزی دردمای معمولی که باعث افزایش شکنندگی سختی واستحکام و کاهش خاصیت تورق پذیری یا مفتول پذیری ان میگردد
whatman U کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
jadeite U یشم اعلی که در برمه یافت میشود
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
manchet U قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
finals U اخرین
final U اخرین
last a U اخرین
lastmentioned U اخرین
to the last U تا اخرین دم
bottommost U اخرین
inextremis U در اخرین مرحله
nightcaps U اخرین مسابقه
to the bitters end U تا اخرین دم یاحد
topnotch U اخرین نقطه
reserve price U اخرین بها
tag end U اخرین قسمت
stoppress U اخرین خبر
nightcap U اخرین مسابقه
upshot U اخرین شماره
the last two U اخرین دوتا
pis aller U اخرین چاره
the very last drop U اخرین قطره
final price U اخرین قیمت
final coordination line U اخرین خط هماهنگیها
bitter end U اخرین پریشانی
set point U اخرین امتیاز
parthian glance U اخرین نگاه
deadline U اخرین مهلت
last U اخرین اخیر
match point U اخرین امتیاز
lasted U اخرین اخیر
match points U اخرین امتیاز
deadlines U اخرین مهلت
lasts U اخرین اخیر
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
last but not least U اخرین ولی نه کمترین
deadlines U سررسید اخرین فرصت
deadline U سررسید اخرین فرصت
ultimatums U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimatum U اخرین پیشنهاد قطعی
ultimata U اخرین پیشنهاد قطعی
no wind position U اخرین محل هواپیما
final protective fires U اخرین اتشهای حفافتی
surrebutter U اخرین پاسخ خواهان
Halloween U اخرین شب ماه اکتبر
up-to-date U حاوی اخرین اطلاعات
currents U فعلی اخرین اطلاعات
current U فعلی اخرین اطلاعات
bell lap U اخرین دور مسابقه
up to date U حاوی اخرین اطلاعات
up to date U مطابق اخرین طرز
pis aller U اخرین پناه چاره
set point U اخرین امتیاز بازی
up-to-date U مطابق اخرین طرز
her last was a son U اخرین بچهای که زایید پسربود
omega U اخرین حرف الفبای یونانی
closing prices U اخرین قیمت معامله شده
isaid in my last U در اخرین نامه خود گفتم
faena U اخرین ضرباتی که گاو را می کشد
i am nat my last shifts U اخرین وسیله یا تدبیر من اینست
hallow een U شب اولیاء :اخرین شب ماه اکتبر
filo U اخرین صادره از اولین وارده
lifo last in first out U اولین صادره از اخرین وارده
gun lap U شلیک اخرین دور مسابقه دو
rear point U اخرین قسمت عقب دار
thule U اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
match points U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
home hole U اخرین بخش زمین یا یک دوربازی گلف
match point U اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
stretch runner U تلاش زیاد اسب در اخرین مرحله
what is the latest U خبر تازه چه دارید اخرین خبرچیست
autumn U اخرین قسمت سومین دوره زندگی
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1I may find a prince
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1Cool... I just got back from working out. I did a bunch of squats and lunges lol I'm working on my big booty ;)
1to take a spell at whell
1Poked back
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com